از بعد از اینکه متوجه خیانت شوهرم شدم دیگه بهش اعتماد ندارم. لطفا کمکم کنید.

با سلام و احترام خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون
از بدرفتاری ها و بی توجهی همسرتان گله مند بودید، او قدردان زحمات شما در حق خودش نیست و با رفتارهای خیانت گونه اش شما را نسبت به زندگی دلسرد کرده است. سعی میکنم حال شما را درک کنم.
دوست عزیز، علیرغم همه تلاشهایی که برای ساختن زندگی تان داشته اید، نظر میرسد که در مسیر رابطه مشترک تان یک چیز را فراموش کرده اید. ان چیزی نیست جز توجه به نیاز روانی و حفظ غرور همسرتان. همسرتان را وامدار خود میدانید این خوب است که به رشد و سرو سامان دادن او کمک کرده اید، اما یک زندگی صمیمی به این نیاز دارد که در ان زن ولایت پذیر و فرمان بردار و یا همان مطیع مرد باشد. این کار و نوع برخورد و تایید او از سوی همسر، سبب اقتدار و بزرگی مرد میشود و مرد دوباره برای دریافت این حس برتری و لیاقت و تایید شدن، به سوی زن می اید و به او محبت و توجه میکند. اما اگر این اتفاق نیفتد و غرور مرد بر اثر منت گذاری ها، یا حتی عدم دقت های کوچک خدشه دار شود، او شروع میکند به بهانه گیری های بی دلیل، به بی توجهی و نادیده گرفتن زن و نیازهایش، و بی احترامی به او تمام کسانی که دوستش دارند. مرد حتی گاهی خودش نمیداند که با این کارها به دنبال ثابت کردن قدرت خودش است اما اگر زن زیرک باشد تلاش میکند در رفتار وکلامش این قدرت را به مرد القا کند تا او ارام گیرد و به زندگی دلگرم شود. اینگونه صمیمیت بین زن و شوهر نیز افزایش مییابد. پس یک جلسه با همسرتان ترتیب دهید، در زمان و مکان مناسب. از او بخواهید که برای پایداری زندگی تان، هر دو اشتباهات یکدیگر را ببخشید. و برای اطلاع از نیازهای هم ، هر دو درخواست های خود را در غالب رفتارهای جزیی و همراه با مثال بیان نمایید. قول دهید که با تمام وجود برای اصلاح زندگی تان تلاش کنید. لازم به یاداوری است که رسیدن به رضایت و اصلاح گذشته، نیاز به زمان دارد و شاید بهتر باشد با یک مشاور خانواده نیز همراه باشید تا با راهنمایی های او مسیر با سریعتر طی کنید.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.